محل تبلیغات شما

زن به ملاگفت: خوراکی درخانه نداریم.فکری کن.
ملاگفت :خررامی فروشم.
خررابه میدان بردوبه یک تومان فروخت.
ملا هنوزازمیدان خارج نشده بودکه خریدارخرصدایش رابلندکردوازاوصاف وخوبی های خرتازه خریداری شده گفت.آنقدرکه ملاپشیمان شدوگفت خرمن این همه خوبی داشته وخودم خبر نداشتم.برگشت وخررابه دوتومان بازخریدوبه خانه برگشت.

کامنت یه بیکاره که دیگرانوهم ازکارمیندازه :

نادر، جایت خالی...

قدرخرملانداند ، قدرملا ، همسرش...

برگشت ,، ,ملاگفت ,خرمن ,خوبی ,داشته ,همه خوبی ,این همه ,خوبی داشته ,داشته وخودم ,وخودم خبر

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها